• آنکه دل بگسلد از هر دو جهان، درویش است

  • آنکه بگذشت ز پیدا و نهان، درویش است

  • خرقه و خانقه از مذهب رندان دور است

  • آنکه دوری‌ کُند از این و، از آن درویش است

  • نیست درویش که دارد کُله درویشی‌

  • آنکه نادیده کُلاه و، سر و، جان درویش است

  • حلقه‌ی‌ ذکر میارای‌! که ذاکریا است

  • آنکه ذاکر بشناسد به عیان، درویش است

  • هر که در جمع کسان دعوی‌ درویشی‌ کرد

  • به حقیقت، نه که با ورد زبان، درویش است

  • صوفی‌‌‌ای‌ کو به هوای‌ دل خود شد درویش

  • بنده‌ی‌ همت خویش است، چسان درویش است؟